پروکسیما؛ سیارهای برای رسیدن به رویای کودکی
من مهرناز اکبرپور هستم، متولد پاییز 74 بعد فارغالتحصیلی از رشته مهندسی شیمی تصمیم گرفتم، نویسنده زندگی خودم باشم. علاقهای به مهندسی نداشتم و باید مسیر جدیدم را انتخاب میکردم. از سالهای قبل تصمیم را گرفته بودم، انتخاب کردم، روانشناسی باشم که مینویسد.
روانشناسی را شروع کردم و باید برای رویای کودکیام کاری انجام میدادم، با کار آموزش پروکسیما آشنا شدم و تصمیم گرفتم نوشتن حرفهای را از این مسیر شروع کنم. برای شرکت در کارآموزش پروکسیما درخواست دادم و عضوی از این سیاره شگفت انگیز شدم.
من نویسنده زندگی خودم هستم
درست از همان لحظهای که تصمیم گرفتم نویسنده داستان زندگی خودم باشم، مسیرهای جدیدی را پیدا کردم که هر کدام از آنها نشانهای برای ورود به دنیای جدید بود. تجربه نوشتن را از سالهای دبیرستان و دانشگاه داشتم، اما با پروکسیما حرفهای نوشتن را یاد گرفتم.
قبل از کارآموزش پروکسیما، مسیرهای مختلفی مثل تدریس موسیقی، فریلنسری و سردبیری نشریه دانشگاهی را تجربه کرده بودم اما هیچ کدام اینها برای ذهن من کافی نبود، از جایی به بعد تصمیم گرفتم، بنویسم و به رویای کودکی برگردم.
با سیاره پروکسیما بیشتر زندگی کردم
44 روزی که همراه با سیاره پروکسیما گذشت، یاد گرفتم که بهتر ببینم، حرفهایتر یاد بگیرم و بیشتر دوست داشته باشم. به نظر من مهمترین درسی که ما از این دوره کارآموزش گرفتیم، تعامل و همراهی گروهی بود.
دنیای پیچیده و پرسرعت امروزی به انسانها فرصت برقراری ارتباط و صمیمیت را نمیدهد ولی ما در این 44 روز یاد گرفتیم که کنار هم و با هم زندگی کنیم، ارتباطهای موثری بسازیم و همراه هم تا انتهای مسیر باشیم.
فکر میکنم در یک سازمان علاوه بر مهارتهای حرفهای، آموزش مهارتهای نرم نیز اهمیت دارد که ما در این 44 روز بخوبی روی این موضوع تمرکز کردیم. حالا، امروز در آخرین روز کار آموزش به شناخت خوبی از تعامل و ارتباط با افراد در محیطهای کاری رسیدم.
مسیر بعدی، روشن و حرفهایتر خواهد بود
کار آموزش پروکسیما برای من شبیه خانوادهای است که توقعم را از جامعه و تعامل با افراد بالا برد. نگاه دقیق و حرفهای به صفحات وب فارسی باعث شده است که هر صفحهای را برای خواندن انتخاب نکنم و برای چشمهایم ارزش قائل باشم.
طبیعتاً حرکت در مسیری که از کار آموزش پروکسیما شروع شد و در آینده ادامه پیدا خواهد کرد، دقیق و درستتر از قبل خواهد بود. روزهای اول شروع کار آموزش از تجربه آشنایی با این سیاره جذاب نوشتم، اما من هم جایی از مسیر، خسته شدم، به انصراف فکر کردم و ترسیدم اما سعی کردم بپذیرم و تا لحظه آخر همراه این سیاره جذاب و دوست داشتنی باشم.
کار آموزش پروکسیما؛ بهترین اتفاق سال 1400
بعد از تغییر رشته دانشگاهی مهمترین تصمیمی که در سال 1400 برای بهتر نوشتن داستان زندگی خودم گرفتم، کار آموزش پروکسیما است. اتفاقی که مطمئن هستم، تاثیرش را سالها بعد در زندگی من خواهد گذاشت و برای حرفهایتر شدن در این دنیای بی انتها کمکم خواهد کرد.
روزهای آخر اقامت در این سیاره برای من پر از احساسات متناقض بود. از طرفی خوشحال بودم که تجربه جدیدی را وارد زندگی کردم که دستاورد مهمی برای من است، اما اتمام این سفر برای من راحت نبود. تصمیم گرفتم به اتفاقهای پیش رو امیدوارم باشم و برای روزهای خوبی که گذشت، جشن بگیرم.