روزی که برای دوره کارآموزش رزومه ارسال میکردم شاید به درستی نمیدانستم چه چیزی انتظارم را میکشد. برای سپیده‌ای که از سال ۹۲ خط کشیدن روی پلان را شروع کرده بود و چند سالی را در استودیو‌های طراحی معماری فعالیت کرده بود، قدم بیرون گذاشتن از حاشیه‌ی امن کار راحتی نبود. حل مساله و طراحی مهمترین نقطه‌ی اشتراک معماری با این حوزه است. با این حوزه آشنایی داشتم ولی تردید در این بود که آیا توانایی و مهارت من میتواند پرورش پیدا کند و به تخصص تبدیل شود؟ از طرفی این حوزه جدید و جذاب بود و وبسیما فرصت مناسبی را فراهم کرده بود، از طرف دیگر تصمیم گیری برای کسی که از اشتباه کردن هراس دارد کار بسیار سختی بود و نهایتا کفه‌ی ترازوی تجربه‌ی جدید از ترسیدن پایین‌تر بود و باعث نشد این فرصت فوق العاده‌ی شروع از دست برود.

کسی که دلش را به دریا میزند شاید کمتر احتیاط کند ولی برای من مطمئن بودن از آموزش درست و تخصصی مهمترین چیز بود. چه جایی بهتر از وبسیما؟

روزی مصاحبه با استرس وارد شدم ولی با خنده‌ی سی و دو دندانی برگشتم. روز شروع دوره برای ما از مسیر گفتند. با منتور دوره آشنا شدیم،راه و روش را توضیح دادند و دوره به صورت رسمی استارت خورد. کار با دیدن فیلم های آموزش تخصصی شامل استراتژی ها و اصول طراحی و آموزش نرم‌افزار‌ها شروع شد. در ابتدای مسیر تمرین‌های ساده‌تر به ما محول شد و در کنار مهارت های تخصصی، مهارت‌های نرم هم از اهمیت بالایی برخوردار بود. در تمرین‌های اول بعد از تعریف پروژ‌ه ها من به تنهایی ساعت‌ها خودم را با پروژه درگیر میکردم و تا رسیدن به نتیجه‌ی نهایی حتی یک کلمه هم حرف نمیزدم، تا جایی که در جلسه‌ی اول بررسی پس از اولین پروژه، مهمترین نقد جناب اسماعیلی این بود: «چرا سوال نمیپرسید؟»

اینجا بود که همه‌ی استرس‌های من از بین رفت. هنوز با این فضا خو نگرفته بودم که فضای طراحی هم مشابه‌ استودیوهای دیزاین میتوانم با منتور خودم در ارتباط باشم و مدارک طراحی را مدام اصلاح کنیم تا به کیفیت و نتیجه مورد نظر برسیم.

کار برای هفته‌ی دوم از استرس کمتری برخوردار بود و حالا مسیر تقریبا روشن بود، روند را تجربه کرده بودیم و هدف پیش رو هم واضح تر شده بود. ولی یک نکته‌ی جدید این بود که مطلع شده بودیم یک نفر در انتهای هفته‌های از دوره حذف میشود و حالا تلاش بیشتری را مطلبید. در انتهای هفته ی حذفی، خبر اینطور به من رسید: «همانطور که میدانی امروز قرار است یک نفر از دوره حذف شود، و آن یک نفر تو نیستی» شاید آن روز اعتماد به نفس مهارتم را نداشتم ولی حالا در انتهای دوره همه چیز متفاوت است.

قطعا پیش آمده که در طول مسیر ناامید شده باشم، بار اسکچ‌ها و ایده‌هایم را پاره کرده باشم، لپتاپ را بسته باشم و سه ثانیه‌ی بعد دوباره باز کرده باشم، ولی هر لحظه شوق یادگیری من را به مسیر برگرداند و تلاشم را دو چندان کرد.

در طول دوره بسیار شنیدم که تلاشت را بیشتر کن، و بارها ترسیدم که اشتباه کرده باشم ولی صبر م استمرار در پایان نتیجه داد و رضایت منتور از کار پایانی تمامی خستگی‌ها و ناامیدی‌ها را از بین برد.

به شخصه تجربه‌ی همکاری به صورت دورکار را داشته‌ام ولی برایم قابل تصور نبود چگونه میتوان دوره‌ی کارآموزش را به صورت آنلاین پیش برد، اما در دسترس بودن منتورها و برگزاری جلسات چالش‌های دور کاری را بسیار کمتر کرد. اگرچه که کرونا ما را از لذت یادگیری حضوری محروم کرد، وبسیما به خوبی توانست دوره‌ی کارآموزش آنلاین را مدیریت کند.

در کنار یادگیری مهارت های تخصصی، وبسیما توانایی مدیریت پروژه‌ها، شروع درست و چکونگی رسیدن به نتیجه مطلوب را به من یاد داد. امیدوارم این شروع طوفانی مسیر‌های حرفه‌ای‌تری را در پی داشته باشد.